این هم سری سوم اس ام اس های عاشقانه برای شما:
سلام گل قشنگم ، آسمون یه رنگم / کاش بدونی عزیزم ، چقدر برات دلتنگم . از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش / زده ام فالی ، فریاد رسی می آید . چشم به راه توام ، قفل شبم باز کن / ماه شبم شو دمی نغمه ی نو ساز کن / بوسه ی باران تو باش ، من عطش بی حساب / فاصله بردار ، باز عاشقی آغاز کن . آنقدر با آتش دل ساختم تا سوختم / بی تو ای آرام جان یا ساختم یا سوختم . قلب من اندازه ی مشت منه / مشتمو برای تو وا می کنم / چشم من اندازه ی پنجره هاست / تو رو بی پرده تماشا می کنم . در بساط می پرستان حیله و نیرنگ نیست / سینه را پر کردن از جام حقیقت ننگ نیست / پیکر این خانه را چیزی نسازد جز صفا / عاقبت از آدمی چیزی نماند جز وفا . در غروب تلخ فردا ، در سرود سر پاییز ، در تمام این خاطره ها ، وجودم سرشار از حس توست . بستن زلف رها سنگدلی می خواهد / دل شکستن به خدا سنگدلی می خواهد / چون دلت حال مرا دید نپرسید چرا / سنگ ماندن به خدا سنگدلی می خواهد . خواهم که در این غمکده آرام بمیرم / گمنام سفر کرده و گمنام بمیرم / خواهم ز خدایم که به دلخواه بمیرم / یعنی که تو را بینم و آنگاه بمیرم . یادت ای دوست بخیر ، بهترینم خوبی ؟ خبری نیست ز تو ! دل من می خواهد که بدانی بی تو دل من اندازه ی دنیا تنگ است . این مپندار که نقش تو رود از نظرم / خاطرت جمع که در خواب پریشان منی . در دل و جان خانه کردی عاقبت / هر دو را دیوانه کردی عاقبت / ای ز عشقت عالمی ویران شده / ترک این ویرانه کردی عاقبت . در زدم او گفت جانم کیستی / گفتمش تو عاشق من نیستی ؟ / گفت نه ، اما ببینم تا به کی / پشت این در منتظر می ایستی . پروانه نمی میرد چون گل به بغل دارد / این سینه نمی میرد چون یاد تو را دارد . کسانی که همیشه در سایه زندگی می کنند ، برای دیگران سایه ای ندارند . من روزگار را با غم یار طی کنم ، تا در دل این غم است ، غم روزگار چیست ؟ عشق زیباترین آهنگ هستی است که بی آن زندگی معنایی ندارد . خوش تر از قالی کرمان غزلی ساخته ام / نخ به نخ زیر قدمهای تو انداخته ام / من همان قالی پا خورده ی خاک آلودم / که رخم زیر قدمهای تو انداخته ام . تو مرا فریاد کن ای هم نفس / این منم آواره ی فریاد تو / این فضا با بوی تو آغشته است / آسمانم پر شده از یاد تو . دلم می سوزد از باغی که می خشکد ز بی آبی ، نه دیداری ، نه دلداری ، نه دستی بر سر یاری ، مرا آشفته می سازد چنین آشفته بازاری . ز مهر دوستان در سینه ام داغیست / اگرچه فاصله بسیار ، محبت همچنان باقیست . تو شبهای دل واپسی فکر نکنی که بی کسی / حتی تو اوج غربتم واسه خودم همه کسی . در سایه ی مهربانی تو برپا شده این جوانی من / باشد به فدای یک نگاهت عمر من و زندگانی من . بهر قتل من مسکین ، ز چه تیغ آخته ای ؟ / که به یک چشم زدن ، کار مرا ساخته ای .
نظرات شما عزیزان: